خدای شکوهمندم سلام...
من عاشق شدهام.
چند وقتی میشود.
به عشق باور داری؟
معتقدی به جوانهی دلی که با اولین رشد کردنش بند دلت را پاره میکند؟
نور مشترک میان قلبهای تپنده به لطف هم را قبول داری؟
حسِ گسِ نفسهای تند شده از هیجان را پذیرایی؟
اشک گوشهی چشم و بغض فرو خورده و هق خفه شده را چطور؟
من گمانم عاشق شدهام.
جوانهای درونم رشد میکند.
و من هر روز، یکی از بندهای دلم پاره میشود.
قلبم به لطف عشق اوست که خون پمپاژ میکند، و سراسر وجودم را نورش احاطه کرده.
دهانم طعمِ گسِ خرمالوهایِ نرسیدهیِ حیاطِ خانهیِ مادربزرگ را میدهد.
و من بیشتر از هر وقت نفسهای تند شده از فرط هیجان را تجربه میکنم.
اشک گوشهی چشم و بغض فرو خورده و هق خفه شده میان گلویم هم جای خود.
عاشق شدهام، نه؟
عکسهایی که برایش ساختم را میبینم و با نوک انگشت نم اشک میگیرم،
نثر عشقهایم را برایش میخوانم و بغض میکنم،
شعرهایم را برایش دکلمه میکنم و هق هق میان گلو خفه میکنم.
دعا که میخوانم، جوانهی دلم محکمتر میشود، پا میگیرد، بندهای دلم را پاره میکند و عاشقترم میکند...
همهی آدمهایت همینطور عاشق میشوند؟
مثل من؟
روز و شبشان را گم میکنند؟
حواس که سهل است، دلشان پرتِ خیال میشود؟
یا فقط منم که یک خط میخوانم و ده خط فکر میکنم؟
و میدانی خدای من،
خدای شکوهمند من،
همهاش دلم هول این را دارد که نکند من خار چشمش و استخوان گلویش باشم...
نکند من سربارش باشم...
نکند من مانعش باشم...
نکند من...
نکند من عاشقش نباشم؟!
نکند عاشقش نمانم...؟
و بعد دلم آرام میشود به ذکرت...
گفته بودی،...
گفته بودی الا بذکر الله تطمئن القلوب...
و من مدام تکرار میکنم، الا بذکر الله تطمئن القلوب...
خدای شکوهمند من،
دوستت دارم.
و خب معبود من، ارحم الراحمینم، مجیب الدعواتم، من دلم خوش سلام مستحبی است به جانب یار، که جوابش بر او واجب است...
- سلام علی آل یاسین...
السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه...
#راز_روضه_رضوان
برچسب : نویسنده : razerozeyerezvan بازدید : 102