پنجاه و شش

ساخت وبلاگ

 

خدای صمیمی من سلام...


می‌خواهم برایت از منِ هجده ساله بگویم.
از منِ هجده ساله‌ای که چند روزی هم از هجده سال و هجده روزگی‌اش می‌گذرد.
هجده سالش است ولی هنوز ساعت‌ها برای ریزش موهایش زار می‌زند.
هجده سالش است ولی هنوز کارتون دیدن هایش تمامی ندارند.
هجده سالش است ولی هنوز لباس‌های خرسی و گلگلی‌اش بندِ جانش هستند.
منِ هجده ساله تصمیم‌های بزرگی گرفته.
و بزرگ‌ترین تصمیمش شاید این باشد که دیگر نمی‌خواهد قاشق نشسته‌ی زندگی هیچ احدالناسی باشد.
حتی عزیزترینش.
حتی به اندازه‌ی یک خط توضیح اضافه‌تر.
منِ هجده ساله روزهایش را با فایل‌ها و شب‌هایش را با ملیکا سر می‌کند.
و ملیکا، شاید دلبرترین اتفاق هجده سالگی‌اش باشد.
ملیکا به منِ هجده ساله قول داده است پنجشنبه‌ها تماس بگیرد، و امان از دلشوره‌ای که بابت تماس نگرفتن‌هایش امان منِ هجده ساله را می‌ب‍ُرد.
ملیکا و دغدغه‌هایش برای منِ هجده ساله‌ای که بارها این حرف‌ها را به گوش خیلی‌ها چپانده و خیری ندیده، پلی بک‌ی به گذشته است...
و خب؛
بار دیگر مفصل‌تر برایت از ملیکا می‌گویم.
این بار من هستم و تو هستی و منِ هجده ساله.
همه‌ی دخترها هجده سالگی‌شان همین است؟
خود را به در و دیوار می‌کوبند و تهش حیران می‌مانند؟
یا فقط منِ هجده ساله اسیر خیال‌هایش می‌شود و رویا می‌بافد و رویا می‌بافد و رویا می‌بافد؟
منِ هجده ساله، قول‌های بزرگی داده است.
به خودش.
به تو.
و به آقایش.
به مولایش.
به همه‌ی دنیایش.
و خب، من امیدوارم این منِ هجده ساله از پس تصمیماتش و قول‌هایش برآید.
جا نزند.
وا نماند.
و فراموشی اجباری نسیبش نشود.


خدای صمیمی من؛
دوستت دارم.


آن بار که دلم از همه کس و همه جا پر بود و کسی نبود که پای درد و دل‌هایم بنشیند، برای ملیکا نوشته بودم و اینبار برای تو می‌نویسم:
دل تنها و غریبم، منو و این حال عجیبم
حال بارون‌زده از چشمای ابری
دلِ دل، دل دلِ تنگم، من و این حال قشنگم
حال ابری شده از درد و بی‌صبری
انگار دل منه که داره می‌شکنه...
صبور و بی‌صدا هر لحظه با منه...
گویا از این همه حس که تو عالمه،
سهم من و دلم احوال تلخمه...
وقتی هیشکی نیست که حتی از نگاش آروم بشی،
دل تنهات رام نمیشه این تویی که رامشی...
وای از این حال که دلت رو پای اعدام می‌کشی...!
بال پرواز دلت با پتک عقلت می‌شکنه
دلِ بی دل بی صدا، تو مقتلش جون می‌کنه...
روزی چند بار قتل حسم کار هر روز منه...
این یه حس تازه نیست؛ این حال هر روز منه...
و از روزمرگی‌های این روزهای من شنیدن چندین و چند باره‌ی این موزیک است...
و پلی لیستم، فقط انقلاب زیبا را فریاد می‌کشد...

 

 

#راز_روضه_رضوان

سی و نه...
ما را در سایت سی و نه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : razerozeyerezvan بازدید : 104 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 11:49