سی و چهار

ساخت وبلاگ
 

خدای توبه پذیر من سلام...

 

حالمان خوب بود.
از آن دلتنگی های دلچسب بود که دل زیر و رو میکنند.
یکی آنها می‌گفتند و ده تا من رویش میگذاشتم.
خاطره بازی میکردیم.
و کاش من هوس دیدن عکس‌ها به سرم نمی‌زد.
و کاش فولدرها را برای یافتن اسکرین شات ها زیر و رو نمی‌کردم.
و کاش میان حال خوب عکس‌ها، چشمم به آن چت های لعنتی نمی‌افتاد.
که بعد با تعجب به مکالمه مان خیره شوم و با خودم بگویم:
_ تو همه ی اینا رو گفتی دختر؟ چقد احمق بودی!
حماقت که شاخ و دم ندارد.
به او گفته بودم قلبم ضعیف است.
حالا می‌گویم به او چه که من مشکوک به پرولاپس بودم و هیچ وقت پی اش را نگرفتم!
گفته بودم من رفیق صمیمی فلانی هستم پس فلانی همه چیزش را به من می‌گوید.
حالا می‌گویم به او چه که من و فلانی از خواهر به هم نزدیک‌تریم.
به کسی دیگر گفته بودم موهایم تک و توک سفید شده‌اند.
حالا می‌گویم به او چه که من حرص همه کس را می‌خوردم و می‌خورم.
یا گفته بودم می‌خواهم بروم آزمایش سرطان بدهم.
حالا می‌گویم به او چه که من تمام فکر و ذکرم علائم وحشتناک سرطان بود که من نود و پنج درصدشان را در خودم می‌دیدم.
و باز من همه‌ی این‌ها را گفتم...!
این‌بار این‌جا.
می‌دانم بعدها که به این دردنوشته نگاه کنم با خودم می‌گویم:
_تو باز همه ی اینا رو گفتی دختر؟ چقد احمق بودی!
خب بعضی وقت‌ها هم باید حماقت کرد.
که درس عبرت شود.
مثلاً من حماقت کردم که نخود آشی شدم که یک پیاله اش هم سهم من نبود.
حماقت کردم که دهم به دهن گذاشتم با کسی که مثلاً معلم بود و بچه های مردم زیر دستش تربیت می‌شدند، اما خودش از آن بی‌تربیت های روزگار بود.
حماقت کردم که زیاد به آن پسرک تازه به بلوغ رسیده بها دادم و او هم کم وابسته ام نشد.
باید همان اول محکم به دهانش می‌کوبیدم که وابسته ام نشود که بعدش او را برنجانم و بعدترش، او آرزوی آتش گرفتنم در واگن قطار را بکند!
و من حماقت می‌کنم که این‌ها را اینجا می‌نویسم.
و اگر نمی‌نوشتم، شاید روزی آدرس اینجا را به مادرم می‌دادم.
و از میان همه‌ی این‌ها، کامنت خواستگاری عجیب به دلم نشست.
به پهنای صورت لبخند میهمانم کرد.
گاهی هم من باید به حماقت دیگران بخندم!


خدای توبه پذیرم؛
دوستت دارم.


مرا ببخش.
به خاطر تمام چیزهایی که نباید می‌گفتم و گفتم.
به خاطر تمام چیزهایی که نباید بگویم و می‌گویم.
و ممنونم.
بابت جواب منفی آزمایش سرطان.
و حواست به قلب مشکوک به پرولاپس من باشد.
من حواسم نیست.

 


#راز_روضه_رضوان

سی و نه...
ما را در سایت سی و نه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : razerozeyerezvan بازدید : 102 تاريخ : چهارشنبه 15 اسفند 1397 ساعت: 16:59